سه شنبه _ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 7 ذو القعدة 1445 Tuesday, 14 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 9716 تعداد نوشته های امروز : 5 تعداد اعضا : 7 تعداد دیدگاهها : 223×
  • اوقات شرعی

  • میهمانان کوچک امام رضا(ع) در روز ولادتش

    شناسه : 41895 09 خرداد 1402 - 7:55 ارسال توسط :
    زمان پیش رفت و سیاهی شب جای خود را به سپیدی صبح داد تا اینکه ساعت ۸:۳۷ دوشنبه هشتم خردادماه با پیامک "زائر عزیز، به مشهدالرضا(ع)، پايتخت معنوي ايران اسلامي خوش آمديد"؛ پا در حریم امن امام هشتم گذاشتیم.
    میهمانان کوچک امام رضا(ع) در روز ولادتش
    پ
    پ

    پایگاه خبری گلدشت کرمان_ ✍️️زهرا طاهری: از بم می آمدند؛ پل خورشید کرمان شد محل پیوستن من به آنها. پس از طی مسافتی کوتاه با صدای اذان مغرب، ماشین جلوی مهدیه چترود برای وضو و نماز ترمز زد‌ و بعد ادامه راه.

    چیزی به ساعت ۸ شب نمانده بود؛ همهمه بچه ها و خنده های ممتد آنها از هر گوشه و کناری می آمد؛ هیچ علاقه ای به نشستن روی صندلی نداشتند؛ آنقدر سر و صدا زیاد بود که تمرکز کردن برای نوشتن این چندسطر کار سختی به نظر می رسید.

    جای نشستن من هم در میانه اتوبوس کنار دختری ۱۱ ساله به نام نازیلا که گویا به تالاسمی مبتلا بود؛ رقم خورده بود. زیاد تمایلی به حرف زدن نداشت و فقط گهگاهی به حرف می آمد.

    کمی آن طرف تر افراد دیگری روی صندلی ها نشسته بودند که گویا آنها هم با دردهایی چون تالاسمی، هموفیلی و ام اس دست و پنجه نرم می کردند. برخی دختر و برخی پسر؛ برخی کوچک و برخی بزرگ. برخی کودکان آرام و برخی دیگر آنقدر پر جنب و جوش که اتوبوس برای آنها به قفس تبدیل شده بود و تلافی آن را با بالا رفتن از سر و کول صندلی ها می گرفتند و اگر چه راننده با پخش یک فیلم، حواس آنها را از شیطنت پرت کرد اما فقط برای دقایقی نشستند و سرگرم فیلم شدند.

    زمان پیش رفت و سیاهی شب جای خود را به سپیدی صبح داد تا اینکه ساعت ۸:۳۷ صبح دوشنبه هشتم خردادماه با پیامک “زائر عزیز، به مشهدالرضا(ع)، پايتخت معنوي ايران اسلامي خوش آمديد”؛ پا در حریم امن امام هشتم گذاشتیم و من ناباورانه تابلوهای راهنمای حرم رضوی را نگاه می کردم چرا که چندروزی بود بی آنکه به زبان آورم حضور در روز ولادت امام رضا را در ذهن خود می گذراندم و بار دیگر برایم ثابت شد که امام رضا حتی صدای حرف های نزده مان را می شنود و چقدر برای من دلچسب بود این طلبیده شدن!

    پس از صرف صبحانه، اسکان و نفسی تازه کردن؛ حوالی ساعت ۵ بعدازظهر راهی حرم مطهر رضوی شدیم. کودکان و والدین برای رسیدن به حرم سر از پا نمیشناختند و چنان مهر رضوی در روح و جانشان نفوذ کرده بود که این را از نگاه تک تکشان می شد خواند.

    همان ها که تقدیر برایشان رقم زد تا از بیمارستان پاستور بم، تحت عنوان بیماران خاص و صعب العلاج؛ به همت موسسه خیریه ثامن الحجج، روز میلاد امام رضا (ع) در میان صحن و سرایش قدم گذارند و این حال و هوا مشام جان شان را پر از حال خوش کند.

    بعد از بالا آمدن از آسانسور پارکینگ شماره ۱، پا در صحن پیامبر اعظم، درست کنار ستون ۲۲ گذاشتیم و پس از ثبت یک عکس یادگاری همه دل سپردیم به حال و هوای حرم امام رضا(ع) که گوشه گوشه اش بواسطه ی قرار گرفتن در دهه کرامت و آستانه میلاد ضامن آهو؛ حال و هوایی ناب و به یاد ماندنی تر از قبل داشت.

    کمی که پیش رفتیم دور از انتظار نبود شلوغی حرم از هم دورمان کند از اینرو همراهی کنندگان این سفر یعنی آقایان رامین ولندیاری مسوول خیریه و سجاد محمد آبادی مسوول کاروان؛ دلنگران از گم شدن دلهره آور کودکان، مدام توصیه های لازم را به بچه ها می کردند. کم کم هرکسی روانه یک صحن شد اما “راس ساعت ۱۰ شب، پارکینگ شماره ۱” شد قرارمان با هم.

    اغراق نیست اگر بگویم این روزها صحن به صحن؛شلوغ تر و دلچسب تر از قبل به نظر می رسد؛ چایخانه ها غلغله و صف های طویل نذری به راه. حتی صدای نقاره و اذان بیشتر در جان آدمی می پیچید و من حال و هوایش را تا پیش از این تا به این اندازه دلنشین، تجربه نکرده بودم چرا که این برای اولین بار بود در این ایام در مشهدالرضا حضور داشتم و آن را مدیون تماس آقای حامد شجاعی مسوول کانون رسانه کرمان هستم‌ که از بنده دعوت کردند بعنوان خادمیار رسانه ای همراه این کاروان باشم.

    در میان صف زیارت، کودکان کاروان را دیدم که چطور معصومانه قدم های کوچکشان را به سمت ضریح بر می داشتند و اطرافشان را هم نیم نگاهی می کردند.

    غمی نهان و عمیق در نگاه اعضای کاروان است؛ گویی آمده اند تا حرف دلشان اجابت نشده برنگردند. در این بین حتی مادربزرگی هست که بسختی قدم‌ بر می دارد اما دست نوه کوچکش را گرفته و آمده تا شفای او را بگیرد.

    کم لطفی است اگر اعتراف نکنم، بین این بچه ها و خانواده ها همدلی شیرینی حاکم است که بر خاطره ساز شدن بیشتر این سفر اضافه می کند؛ چرا که دلسوزانه، خوردن داروهای به موقع خود را به یکدیگر یادآور می شوند و مراقب حال یکدیگر هستند.

    و امروز عصر قرار است دوباره این کودکان راهی حرم مطهر رضوی شوند و در ادامه سفر فرصت بیشتری به من برای نوشتن از حال و هوایشان دهند.

    نظرات

    یک پاسخ برای “میهمانان کوچک امام رضا(ع) در روز ولادتش”
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری گلدشت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.