پایگاه خبری گلدشت کرمان- فهیمه رئیسی نژاد: با صدای زنگ هشدار تلفن از خواب بیدار می شود؛ دستی به سر و صورتش می کشد و در برابر غرولندهای مادر سکوت کرده و از خانه بیرون می رود.
به ایستگاه اتوبوس که می رسد؛ از خط واحدی که تازه حرکت کرده است جا می ماند و امروز هم چاره ای جز رفتن به محل کارش با تاکسی ندارد.
راننده پیچ رادیو را باز می کند و در حالی که گوینده دائما از زیبایی دنیا صحبت می کند “مینا” به شهریه ی عقب مانده دانشگاهش فکر می کند.
او با اینکه تمام بهار و تابستان را در یک پوشاکی کار کرده اما نتوانسته حتی با صرفه جویی، بخشی از آن را پس انداز کند و حالا دیگر فرصت زیادی برای پرداخت شهریه اش ندارد.
“رضا” گوشه ای از مغازه، روی صندلی کهنه و چرک آلودی نشسته و در حالی که کلمات زبان را گوش می دهد؛ منتظر مشتری است. او “کارشناسی ارشد معدن” یکی از بهترین دانشگاه های دولتی کشور را دارد؛ اما سهمش از نتیجه ی تلاشش، شاگردی در یک مغازه ی تعویض روغنی شده و روزهایش همراه با افکار مشوش برای آینده ی نامعلومش سپری می شود.دو شیفت کار می کند اما بیمه و حقوق مناسبی ندارد. بارها خواسته این کار نصفه نیمه را رها کند اما، گرانی و ترس از بی پولی نگذاشته تصمیمش را عملی کند.
دیگری ماسک را روی صورتش جابجا می کند و از شیشه ی گرد و خاک گرفته ی تاکسی، نیم نگاهی به جمعیت در حال تردد در خیابان می اندازد. در یک دفتر بیمه به صورت دو شیفت کار می کند و از حداقل های شغلی محروم است؛ نه بیمه ای دارد که به او دلخوش کند و نه حقوق مناسبی که دلگرمش باشد. صاحب کارش خانم مسن و ثروتمندی است که تمام روز را از نسل جوان امروزی بد می گوید؛ از اینکه راحت طلب و تنبل هستند و تن به کار نمی دهد. “شیما” آنقدر مشکلات دارد که حوصله ی دفاع از هم نسلی های خودش را هم ندارد.
بگذریم….
راستش در اطراف همه ما جوانان زیادی از این دست وجود دارد که با ساعات کاری طولانی و سخت؛ آنهم در بدترین شرایط و بدون حداقل های شغلی، میان منت و بدرفتاری کارفرمای خود مشغول به کار هستند.
جوانان بسیاری که علیرغم سر به فلک کشیدن اجناس و هزینه خدمات در زمینه های مختلف، همچنان با قرارداد سه سال قبل دو شیفت یا تک شیفت به صورت طاقت فرسا، آن هم با حداقل دریافتی کار می کنند.
و قطعا بارها تصمیم به ترک شغل خود گرفته اند؛ اما در عمل به دلیل مشکلات اقتصادی منصرف شده اند و در اوج نارضایتی و فشار کاری که از آن رنج می برند به این وضعیت بغرنج ادامه می دهند.
درد اینجاست که برخی کارفرمایان متوجه شرایط این دست از کارمندان خود شده اند و چون می دانند جوانان به همین اندک درامد نیاز دارند به راحتی از وقت و انرژی آنها سواستفاده می کنند؛ زیرا خیالشان هم راحت است که نیروی کار ارزان و متعهد به اندازه ی کافی در جامعه وجود دارد.
اما ای کاش بیشتر حواس ها به حق الناس ها بود و فراموش نمی شد از محضر پروردگار هیچ ظلمی پنهان نخواهد ماند و بایستی روزی پاسخگو بود.
نظرات